+0 به یه ن
آشنالار،یاداونا مینمیشدی!
تانری رحمت ائله سین
بیرعومور آرواد اونا مینمیشدی!
ترجمه :
آشنا و بیگانه سواراوشده بودند
خدایش بیامرزاد
زنش عمری سوارش شده بود !
+0 به یه ن
آرابادان اندی
چالدی کیپریکلری تسخیر اولدو
کونلومون باش کندی
ترجمه:
ازماشین پیاده شد
مژه هایش را برهم زد(نگاهم کرد)
پایتخت قلبم تسخیرشد
+0 به یه ن
بختوردی،کئفی دایم سازایدی
آروادی اویناش باز
اؤزو آروادبازایدی!
ترجمه :
خوشبخت وکیفش دایم کوک بود
زنش دارای فاسق!
وخودش زن بازبود!
+0 به یه ن
رستم دوران ایدی
بوشلامیشدی اونو ظالیم یاری
شیشه چکماقا گئدیردی جیریلیب شالواری
ترجمه :
رستم دوران بود
یارظالمش اورارها کرد بود
درحالی که شلوارش جرخورده بود،برای شیشه کشیدن می رفت .
+0 به یه ن
دئدی بیردیوانه :
گل ائشیت بیزدن آجی سؤزلردن
دولدو بوجامعه شورگؤزلردن !
ترجمه :
دیوانه ای گفت:
بیا ازما ازسخنان تلخ بشنو
این جامعه از چشم چرانها پرشده !
+0 به یه ن
گؤلوشلری آیری جور،کؤتکلری آیری دیر!
ار- آرواد چوخ صمیمی!
دؤشکلری آیری دیر !!
ترجمه :
خنده هایشان جوری دیگر،کتک زدن هایشان به گونه ای دیگر است!
زن و شوهرخیلی صمیمی اند !
تشک هایشان جداست !
+0 به یه ن
دؤن صاباح عقدائله دی دلبرینی
وبو آخشام دئدیلر:
«بوشلادی آروادی گویچک ارینی »!
ترجمه :
دیروز صبح دلبرش را عقدکرد
وامروز خبررسید:
«زن ازشوهرش طلاق گرفته است »
+0 به یه ن
کارمند اولدو ِشرارت ائله دی
اله آلدی قلم،رشوه یئدی
ایشچنی نی ،فحله نی غارت ائله دی !
ترجمه :
کارمندشدو شرارت کرد
قلم به دست گرفت و رشوه خورد
کارگرو فعله را غارت نمود!